25 ماه گذشت

روزهای آرام و گرم من سلام

تو آرام آرام بزرگ میشوی و من آرام آرام عاشق

قد میکشی و چهره ات بزرگتر میشود و منو بابایی هر روز عاشق تر از روز قبل

میدونی دخترم حالا دیگه جوری شدی که اگه یه روز مادروپدر بزرگات نبیننت زنگ میزنن و اعتراض میکنن.

بوبو که یه کیسه خوراکی میخره و میاد سراغت.

شیرین زبونی میکنی که گاهی ما شاخ در میاریم.

سر انگشتی راه میری و میگی من فشنم.

هر لباسی میپوشی میگی خوشگل شدم؟

به مامان مریم میگی که من وقتی کوچولو بودم عروسک بودم(قربونت برم تو همیشه عروسکی)

راستی مامان مریمو صدا میزنی مریم مریمو.

در مورد سی دی باب اسفنجیت به مومو توضیح میدادی که داغونش کردم.

به اختاپوس میگی استاپوس.

وقتی همه سرگرمن و حواسمون بهت نیست هی هنر نمایی میکنی و میگی منو ببینین.

هرکی بهت هرچی میده بلند میگی مرسی.

گلاب بروتون پی پی کردنی بمن میگی مامان اشکال نداره پی پی کنم؟

از شبها یادم رفت بگم که از فردای تولدت اتاقتو جدا کردم.حالا تنها میخوابی اما اکثر شبها میای دنبالم و میگی بیا پیشم.البته اصلا گریه نکردی و راحت پذیرفتی تنها خوابیدنو.

اما امان از قبل خواب:مامان خرسو بگو

مامان:یروز یه خرس بود که 2 تا بچه داشت

آدرینا:من نبودم

مامان:نه عزیزم 2 تا خرس کوچولو بودن که شیطون بودن و تو خیابون دست مامانشونو ول کردن و گم شدن.

آدرینا:خرس بی تربیت،میزنمت

مامان:خب دیگه تموم شد بخواب

آدرینا:مامان خرسو بگووووووووووووووووو

و این داستان ادامه دارد.

خرسی که هزار جور برات تعریف میکنم اما باز میگی خرسو بگو.

دیگه حالم از هرچی خرسه بهم میخورهههههههههههههههههههههههههه.

راستی اصلا با آرا نمیسازی.همش سر اسباب بازی دعواتون میشه و تو عصبی میشی و جیغ میزنی.کاری که من بدم میاد.

البته کلا جیغ جیغو نیستی.

خیلیم حسود تشریف داری.تا کیان رو بغل کردم بدو اومدی گفتی مامان بگل.

خلاصه که یه جیگر بتمام معنا شدیییییی.

میپرستمت تا دنیا دنیاس.

اینم تو و آرا تو حموم