آدرینا احمدیآدرینا احمدی، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

آدرینا عشق مامان آرزو و بابا مازیار

خداوندا به همه عاشقان طعم شیرین مادر و پدر شدن رو بچشون که هیچ لذتی برتر از این نیست

 

دیر کردم ببخشید

سلام به عشقم دختر یکدونه خودم سلام به عشقم دختر قشنگم. ببخشید که ماهاست نیومدم بنویسم.مدرسه تموم شد و با بهترین نمره ها تموم کردی.همش خیلی خوب بودمعلمت خانم سمیرا زالی بودکه خیلی دوستش داشتی.و دوستت داشت اسم کلاست ترنم بود با 17 همکلاسی قشنگ.یکم تو مشق نوشتن اذیت کردی ولی بعد خوب شدی.بهار 97 هم خونه مومو بودیم بعدش خونه مامان مریم رفتیم البته عمه سولماز امسال نیومده بود.وسطهای عید هم عمه اکرم اینا اومدن که ژوانا خانوم هم اومده بود و شبها خونه ما میخوابیدن.یسری اردیبهشت یه سری هم اواخر تیر ماه رفتیم تهران که خونه عمه اکرم. دوستهای منم دیدیم و کلی خوش گذروندیم.خونه خاله الناز موندیم دوروز. بقیه اتفاقات خیلی خاص نبودن و روزمرگی طی کر...
30 تير 1397

مهرو مدرسه

سلام خنک پاییزی من به پرنسس خونم دختر یدونم تابستون هم تموم شد.مرداد برات تولد گرفتیم. دوستات و مادراشون که دوستای منن.خیلی خوش گذشت و کلی کادو خوب گرفتی. اواخر مرداد هم رفتیم تبریز.بوبو تو سهند خونه خریده و راحت بدون مزاحمت میمونیم که موندیم وبه یکماه رسید.البته بابا یبار برگشت و یکهفته ایی نبود.برای عمل پای مومو رفتیم.6شهریور بیمارستان امام رضا تبریز عمل شد.من تنها پشت در اتاق عمل.کامبیز از تو خبر میداد بهم.تو آرسام بوبو عمه ناهید و سالارو دلارا هم تو حیاط بیمارستان نشسته بودن.3روز موند و پنجشنبه 9 شهریور مرخص شد که بردیمش سهند.کلی ملاقاتی اومده بود. چند روز بعد دایی اینا اومدن و بعدش خاله الناز اینا.19 شهریور ساعت 6 ص...
9 مهر 1396

بهار تابستون

سلام دختر نازم شرمنده هزار بار. خیلی تاخیر داشتم.بهار اومدو رفت من وبلاگت رو بروز نکردم.حرف خیلیه.مدرسه هاتموم شده یک ماهه وبا نمرات خیلی خوب کارنامه گرفتی.یه سفر رفتیم تهران اوایل اردیبهشت و خیلی خوش گذشت. خونه خاله سیمین بوودیم و خاله شراره که هردو دوستای منن.شهرک سینمایی رفتیم با عمه اکرم اینا که خیلی خوش گذشت. بعد برگشتنموم من از پله ها افتادم که انگشت دوم پای راستم شکست که هنوز ورم داره.تولد رونیا و رهام رفتیم اونم خوش گذشت. با آرسام نمیسازین که اصلا خوب نیست.البته بیشتر اون ولی تو هم بی تقصیر نیستی. جای مدرستون داره عوض میشه که دورتر شده.ترم 6 زبان رو هم چهارشنبه تموم کردین. با آرا که همیشه هستین.رونیا و ...
2 تير 1396

پایان سال 95

دخترکم سلام زمستون تموم شد و یکسال بزرگتر شدی خدا رو شکر زمستون رو با مریضی کمتری گذروندی. مدرسه یک هفتست تعطیله و باز به دیر بیدار شدن و دیر خوابیدن عادت کردی. با آرسام حسابی نمیسازین.کتک کاری میکنید.جدیدا تو هم اونو میزنی..مدام تو خونه صدای دعوا یا خنده میاد.وقتی با هم خوبین و میخندین چه کیفی میکنم من. فردا سالار میاد با عمه ناهید.برای تحوویل سال میریم خونه بوبو اینا.صبح میریم هفت سین مومو رو بچینیم. عمه شادی و عمه آزاده اومدن.عکع سولماز بعد تحویل سال میاد.بزودی میری با ماهان بازی کنی. از خدا میخوام عشقم ،امسال رو با خوشی شروغ کنیم.همه سالم و خندون با خوشی زندگی کنیم. عاشقتم و تنها مونس منی.سالم بمون و س...
30 اسفند 1395

روزت مبارک مادر

سلام به مامان گلم و دختر گلم امسال دوتا روز مادر داشتیم.امروز روز مادر بود یدنه ایی که تکرار نمیشه.بی همتا و تنها مونس دختر مادرم از خدا ممنونم تو رو دارم و از خود خدا میخوام تو رو برام همیشه نگه داره.بی تو هیچم پس همیشه باش عزیزترینم. فردا سال عوض میشه 96 داره میاد .و از خدا برات تن سالم و لب خندون میخوام مامانم. عاشقتم و بابت همه چیز ازت ممنونم. روز مادر بود آدرینای من یه کاغذ درست کرد و میخواست از پولاش بمن کادو بده خلاصه 10 تومن از بابا گرفت و کادو داد به من. دخترم با تو من مادرم و 6سال حس از تو بمن رسیده.تو اومدی تا مادر شدم.پس همیشه بمون تا مادر بمونم. دوستت دارم یدونه خونه ...
29 اسفند 1395

زمستان ما

سلام زمستونی به دختی تابستونی مامان آدرینای نازم بخاطرلپ تاب خراب نمیتونم تند تند بیام.شرمنده. بهمن ماهه ومن خیلی واسه نوشتن تاخیر داشتم. کلی از سال تحصیلیت گذشته و دو تا کارنامه گرفتی.خدا رو شکر خانم رجبی خیلی ازت راضیه. ارسامم که خیلی اذیتت  میکنه همش موهاتو میکشه یا خوابی میاد گازت بگیره. شبها ساعت 7:30 میخوابی تا 7صبح.تا 12:20 هم مدرسه هستی. همین الانم داری با 3تا از دوستات تو اتاقت بازی میکنی.رونیا ارغوان و آوین خلاصه که مثل همیشه خانم هستی و ازت راضیم خیلی. کلاس زبان هم ترم 5 هستی و با آرا مشغولی.هرچند دوست نداری اما چیزیه که باید یاد بگیری. دخترکم خدا تندرست و سالم با لبی خندون نگهت د...
5 بهمن 1395

ماه مهر و مدرسه

سلام عشق *زمینی مامان دختر خوشگلم کلی شرمنده که اینقدر دیر اومدم.از خونه نمیتونم وارد نی نی وبلاگ بشم. دخترک نازم ماه مهر اومد و مدرسه ها باز شد و تو خوشگل من امسال برای پیش دبستان رفتی مدرسه سروش. شبها 8:30 به بعد میخوابی و صبح ها ساعت 7:20 بیدارت میکنم.کلی خوابت میاد اما خلاصه مجبوری بیدار بشی دیگه. با اکثر بچه های مهد همکلاسی واسه همین بهتون خوش میگذره.سپینود .عسل .الیسا .گندم .آرشیدا.کیانا.کیمیا.محدثه.رونیا.ملیکا.آرام.ارغوان.همکلاسیات هستن .و خانم مهدیه رجبی هم معلمت. خلاصه که امیدوارم همیشه موفق باشی و درس رو دوست داشته باشی.برای نوشتن خیلی تاخیر شد .واقعا ببخش. زبان هم ترم 4 هستی.و هفته ایی 2 روز با آرا م...
26 مهر 1395

تولدت مبارک

قشنگترین عشق دنیا سلام. دختر ماهم تولدت مبارک.عزیزترینم ببخشید باتاخیر ۶روزه برات نوشتم تولدت مبارک!آخه پیجت باز نمیشه تو لپ تاب.دیر شد شرمنده سوم مرداد یکی از قشنگترین روزهای خداست برای من.دوتا عشق من تواین روز بدنیا اومدن.بابا مازیار و تو خوشگل مامان. سال ۹۰ خدا تو رو بمن بخشید و ازخدا میخوام سالها بالب خندون وتن سالم حفظت کنه. دخترک ملوسم امسال میری پیش دبستان ومن هنوز باورم نمیشه که بزرگ شدی.ترم ۳زبان هستی و دیگه واسه خودت خانومی شده. امسال تولد هر۳شما خوب برگزار نشد.روز تولدت که بوبو و مومو نبودن وتهران برای عمل بوبو رفته بودن.خودمون خاله الناز اینا و دایی ممد اینا بودن.به صبری هم زنگ زدیم اومد.خیلی مختصر شد.ان...
9 مرداد 1395

دختر ناز من

سلام عشق خوشگلم دیر کردم مثل همیشه اما خودت شاهدی چه خبره ! یه آرسام . کلی شیطونی. عزیز مامان امسال هنوز اتفاق خاصی نیفتاده برات بنویسم فقط اینکه زبان رو خوب میری و یاد میگیری.مهد هم میری. یه مسافرت یک هفت ایی به تهران داشتیم.منو تو و آرسام با بوبو و مومو رفتیم .من مهمونی دوستانه داشتم شما هم خوب بازی کردین اونجا. بیشتر خونه عمه اکرم موندیم.و کلا دختر خوبی بودی عزیزم. آرسام خیلی اذیتت میکنه میدونم اما چاره چیه بلاست دیگه.من شرمندتم. قشنگم همیشه سالم و شاد بمون و لبهات از خنده نیفته. دوستت داریم یه دنیا ...
9 خرداد 1395