آدرینا احمدیآدرینا احمدی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

آدرینا عشق مامان آرزو و بابا مازیار

شب تولد یگانه دخترم

1391/6/1 17:29
نویسنده : مامان آرزو
212 بازدید
اشتراک گذاری

سلام و هزار سلام به یکی یکدونه قلبم

 

عزیز دل مامان  من و بابا تصمیم گرفتیم تولد شما رو با 1 ماه تاخیر بگیریم تا عمه هات هم بتونن بیان.

خلاصه روز عید فطر شد تولدت.بتاریخ 29 مرداد روز یکشنبه سال 1391.

اولین مهمونت رادین بود و بعد زن دایی فریبا.بعدش بوبو و مومو و دایی محمد

و بعد هم عمه سولماز و عمه شادی و موژان و ماهان و مامان مریم و عمو مازیار و در آخر هم بابا حسین.

تو هم خوابت میومد و یکم بد قلق بودی اما داشت بهت خوش میگذشت.

اول شام و بعد یکم بابا حسین رقصید.بعد شما تو دستای من میرقصیدی و دل همه ضعف رفته بود.

خلاصه یکمکی رقصیدیم و کیک و کادوهاااااااااااااااااااااااااااااااا.قلب

آخر شب هم زن دایی خوابوندت.البته 1 ساعت بعد بیدار شدی و تا 2 بیدار بودی.

اینم از تولد شمااااا خانم طلای ماااااااااااا

عاشقتم مامانییییییییییییییییییییییییییییی

 

این کیک خوشمزه تولد

اینام مومو و بوبو (مامان بابای من)

البته بدلیل معذورات سایت عکسهای بفیه رو نمیشه بزارم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

نگار نظام آبادی
1 شهریور 91 13:25
تولدت مبارک گلبرگ ناز و خوردنی انشاالله صدها سال زنده باشی در کنار مامان و بابای مهربونت ....