آدرینا احمدیآدرینا احمدی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

آدرینا عشق مامان آرزو و بابا مازیار

سال نو عشق نو زندگی نو

1393/1/10 18:59
نویسنده : مامان آرزو
314 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بهاری من به یدونه دختر نازم.

عشقم کسالت و بی حوصلگی نمیزاره زیاد بیام و برات بنویسم.امروز 10 فروردینه و منو تو تنهاییم گفتم بیام یکم برات از اتفاقهای این مدت بنویسم.امشب شام خونه دایی محمد دعوتیم.خاله ناهید اینا هم هستن.

متاسفانه امسال بخاطر شرایط جسمیم نتونستم از کسی پذیرایی بکنم.

امسال هم مثل هر سال لحظه سال تحویل خونه بوبو بودیم ما و دایی محمد و بوبو و مومو.شام هم اونجا بودم و بعد برای عید دیدینی رفتیم خونه مامان مریم اینا.که عمه آزاده و عمه شادی اینا اونجا بودن.

موقع ورود سال جدید من تو 23 هفته و 4 روز بودم .حالا میدونیم نی نی تو راهیمون پسره و اسمشم با مشورت با همدیگه آرسام توافق کردیم.

البته این آرسام خان اصلا مثل خواهرش آروم نیست.اینجا و در این حال که خیلی اذیتم کرد.

عفونت گوش،سنگ کلیه و سر گیجه هم از اتفاقات این بارداری بود.

بخاطر گوشم نتونستیم عروسی عمه سولماز بریم و فقط بابا تنها رفت.دکتر گفت تو جاده چالوس احتمال کر شدن داری.

عمه سولمازم روز 2 فروردین با عمو نوید اومدن شمال.

تو ایام عید مومو اینا کلی مهمون داشتن.از تبریز و تهران.ما هم بیشتر اونجا بودیم.بابا که کلی بی حاله و مریض احواله نیاز به استراحت داره شدید.شاید بعد عید بریم مسافرت.

دختر مامان یکم شیطون تر شدی و حرفهای میزنی که من شاخ در میارم.

تو ماشین تا میشینیم به بابا میگی سامی بیگی یا اشکین بزار.

خودتم باهاشون میخونی.بوبو وقتی خوابه میری میپری رو شکمش و میپرسی بیداری بوبو.پیر مردو زابراه کردی.

خلاصه که بلا شدی اما هنوز هم خانوم و دوست داشتنی هستییییییییییییی

میپرستمت یه دنیا ،خیلی مهربونی،بهت میگم بیا دستمو گاز بگیر میگی نه مامان دردت میاد میبوسمت.و دستمو میبوسی.

یا به بابا میگی من دوست دارم تو هم منو دوست داری؟

امیدوارم آرسام هم مثل خواهرش آروم و متین باشه.

دوست دارم تا دنیا دنیاست.مواظبت هستم گلممممممممممممممممم

این عکس  برف بارونه امساله که واقعا عجیب و وحشت ناک بودسال 92

اینم تخم مرغ رنگ کردن شما وآرا بوده برای هفت سین.بعدش مستقیم حموم


اینم خانوم نازم کنار هفت سینننننننننننننننننننننن سال 93

پسندها (2)

نظرات (0)