آدرینا احمدیآدرینا احمدی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

آدرینا عشق مامان آرزو و بابا مازیار

تولدت مبارک

قشنگترین عشق دنیا سلام. دختر ماهم تولدت مبارک.عزیزترینم ببخشید باتاخیر ۶روزه برات نوشتم تولدت مبارک!آخه پیجت باز نمیشه تو لپ تاب.دیر شد شرمنده سوم مرداد یکی از قشنگترین روزهای خداست برای من.دوتا عشق من تواین روز بدنیا اومدن.بابا مازیار و تو خوشگل مامان. سال ۹۰ خدا تو رو بمن بخشید و ازخدا میخوام سالها بالب خندون وتن سالم حفظت کنه. دخترک ملوسم امسال میری پیش دبستان ومن هنوز باورم نمیشه که بزرگ شدی.ترم ۳زبان هستی و دیگه واسه خودت خانومی شده. امسال تولد هر۳شما خوب برگزار نشد.روز تولدت که بوبو و مومو نبودن وتهران برای عمل بوبو رفته بودن.خودمون خاله الناز اینا و دایی ممد اینا بودن.به صبری هم زنگ زدیم اومد.خیلی مختصر شد.ان...
9 مرداد 1395

دختر ناز من

سلام عشق خوشگلم دیر کردم مثل همیشه اما خودت شاهدی چه خبره ! یه آرسام . کلی شیطونی. عزیز مامان امسال هنوز اتفاق خاصی نیفتاده برات بنویسم فقط اینکه زبان رو خوب میری و یاد میگیری.مهد هم میری. یه مسافرت یک هفت ایی به تهران داشتیم.منو تو و آرسام با بوبو و مومو رفتیم .من مهمونی دوستانه داشتم شما هم خوب بازی کردین اونجا. بیشتر خونه عمه اکرم موندیم.و کلا دختر خوبی بودی عزیزم. آرسام خیلی اذیتت میکنه میدونم اما چاره چیه بلاست دیگه.من شرمندتم. قشنگم همیشه سالم و شاد بمون و لبهات از خنده نیفته. دوستت داریم یه دنیا ...
9 خرداد 1395

سال ۹۵

دختر نازم سلام بهاری من بتو امسال پنجمین بهار زندگیتو دیدی و حالا حالاها بهاران بسیاری خواهد امد و تو خواهی دید. از ۲۹ اسفند خونه مومو اینا هستیم تا الان که مینویسم و خونمون نرفتیم نه که راهمون دوره! تو و ارسام که همش تو حیاطین البته اگه بارون نباره. بهتون اینجا خوش میگذره بریم خونمون چیکار کنیم ؟! دایی اینا روز اول عید رفتن کرمان.دلمون برای رادین تنگ شده. بزودی میان. دخترکم امروز روز مادره و من ۵ساله این تجربه روباتو بدست اوردم.مادر توبودن برام لذت بخشه. عزیزم قدر زندگیتو بدون یروز که مادر شدی اینارو بخون و بدون مادرت عاشقته و تو خواهر نداشتشی. دوستت دارم دخترم. برات سلامتی ولب خندون آرزو م...
11 فروردين 1395

مادرم روزت مبارک

بهار ۹۵را با عشق در کنار مامان گلم شروع کردم بهاران بسیار کنارم خواهی بود مادرم.امروز روز مادر است ومن تمام عشقم را بتو تقدیم میکنم مادر مهربونم سایه تو جاودان روی سرما باشد   مهم نیست چند سالت باشد هروقت که مادرت دستت را رهاکند بی شک گم خواهی شد..... مامان خوبم دنیا دنیا دوستت دارم خداوندا همه مادرها رو برای فرزندانشون حفظ کن و مادران اسیر خاک را بیامرز. مامان همه کس منی بمون برامون   ...
11 فروردين 1395

بابای94

سلام به مهربونترین دختر دنیا عشق مامانی سرم خیلی شلوغه و وقت خالی خیلی کم.آرسام که خیلی شیطون شده کلی ازم انرژی و وقت میگیره.واسه همین  دیر دیر برات مینویسم. امروز 27 اسفنده 94 و آخرین نفسهای سال 94.سال نسبتا خوبی بود فقط یه مشکل مالی پیش اومد که انشالله حل بشه. بابا ماشین عوض کرد تو چند روزپیش که تو دوسش داری. مهد هرروز برقراره.ترم زبانت با نمره عالی تموم شد. حال بابا حسین یکم بد شد چندروز پیش که بابا و عمه آزاده بردنش تهران انشالله که زودتر خوب بشه.با دل کوچولوت دعا کن. عمه اعظم اینا هم اینجا ویلا گرفتن و بیشتر میان. اینا اتفاقات این چند وقته بود.اما تو دختر ماهم گاهی خیلی شیطون میشی و حرف گوش نکن ا...
27 اسفند 1394

مهربونم

دختر ناز مامانی سلام روزها میگذره و هرروز بزرگتر و خانومتر میشی. کاملا مهد میری و کلاس زبان.یکم یچیزایی یاد گرفتی.گویا علاقه داری برعکس من. آدرینای من خیلی دوستت دارم هرچند ارسام خیلی باعث شده برات وقت کم بیارم اما به بزرگی خودت ببخش.گاهی قلبم برات میگیره.الان واسه خودت پادشاه خونه بودی.اما تقسیم شدیم برای دوتاتون.البته پشیمون نیستم و خوشحالم برادر داری. امیدوارم همو دوست بدارین.و پناه هم باشین. تو خواهرمی رفیقمی عشقمی نفسمی.چند روز پیش دوییدی تلفن رو از دست ارسام بگیری گیر کردی به تاب و با صورت خوردی زمین.منو بابا مردیم و زنده شدیم.نفسمون به شماها بنده. سالم باشی و سالم زندگی کن .مامان فدای تو ...
20 دی 1394