من هم بزرگ شدم
دختر نازنینم از 2 روز مونده به شب یلدا در تلاش بودی بپیچی.با کمک من یکم پیچیدی اما شب یلدا خونه مامان مریم بودیم که با تلاش خودت بالاخره پیچیدی.قربونت برم که دستت زیرت مونده بود.پس یادت باشه بتاریخ 30/9/90 چرخیدی.تازه لباس هندونه ای هم پوشیده بودی و کلی خوردنی شده بودی.
کار مهم دیگت هم بتاریخ 10 دی ماه 90انجام دادی و اولین غذاتوکه فرنی بود خوردی.با یه قابلمه کوچیک که رو سیسمونیت بود مامان برات فرنی درست کرد و شما 2 قاشق خوردی .الهی قربون غذا خوردنت برم زندگی من.
خوب بخور تا بزرگ بشی و من بهت افتخار کنم.
دیونه وار دوست دارم.اینم عکس اولین پیچیدن و غذا خوردنت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی