آدرینا احمدیآدرینا احمدی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

آدرینا عشق مامان آرزو و بابا مازیار

دل تنگ بابایی

1390/10/21 16:12
نویسنده : مامان آرزو
340 بازدید
اشتراک گذاری

آدرینای نازم بابا رفته تهران برای کلاس.

خیلی دل من گرفته.سه شنبه رفت طرفای صبح.دلم گرفت گریم گرفت و تنها حضور تو آرومم کرد.عصر با بوبو رفتم دکتر تو موندی پیش زندایی و مومو .تا 9 شب بیرون بودم .دلم برات میتپید.تو دستگاه ام ار ای حالم بد شد.اینم از عوارض زایمانه.البته منتی رو تو نیست ها دخملم.

شب اومدیم خونه منو تو.تنها و جای خالی بابا گریمو در آورد.تو رو خوابوندم یه زنگ به خاله شراره زدم.اونو بیدار کردم باهاش حرف زدم.ساعتم 1 شبم با دلتنگی خوابیدم.

امروزم فقط با بابا حرف زدم.عمه آزاده و سولماز اومدن شبم میریم پیش اونا.کاش هرگز بی سایه سر نباشیم عزیزم.

بابا چراغ خونست.بدون عاشقانه ما رو دوست داره و اونم دلتنگ ماست.فردا میاد ایشالله.

دختر نازم تو فقط خوب بزرگ بشو و مایه افتخار باش بقیه با ما.نگران هیچی نباش که ما مثل کوه حمایتت میکنیم.بوس 100000000000

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)